۰۶ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۱
کد خبر: ۵۹۸۰۷۱

طنز | گوسفند پروازی

طنز | گوسفند پروازی
ما می‌تونیم حالا حالا‌ها رشد قیمت داشته باشیم. دم دولت گرم که ما رو از زندگی تو طویله‌ی بوگندو به ناز و ادا پشت ویترین قصابی ارتقاء داد.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، گوسفند‌ها داخل هواپیما کنار هم ایستاده اند. یکی پشکل می‌اندازد و دیگری بع بع می‌کند. چند نفری هم بی اعتناء به تکان‌های هواپیما، پشم هایشان را می‌خارانند. «سفید پشم» گفتگوی مهماندار را با دیگر مامور هواپیما می‌شنود؛ دارند درباره‌ی افزایش سرسام آور قیمت گوشت صحبت می‌کنند. بلافاصله به بقیه می‌گوید: بچه ها! قیمت مون رفته بالا. ارزش افزوده پیدا کردیم. «سیاه سُم» با بی توجهی جواب می‌دهد: تو باز گفتگوی ویژه خبری دیدی می‌خوای اصطلاحات جدید رو به رخ بکشی؟ باشه بابا تو رونالدو! «بزرگ دُنبه» می‌گوید: خوب الان که چی؟ اصلا ارزش مون رفته بالا. خب بعدش چی؟

طنز | گوسفند پروازی

سفید پشم جواب می‌دهد: شما چقدر گاوید! خوب گوساله وقتی قیمت مون رشد کرده برا چی به این راحتی خودمون رو بدیم دست قصاب! سیاه سم ناگهان می‌پرسد: خودمون رو بدیم چی؟

سفید پشم: دست قصاب!

سیاه سم: چی؟

سفید پشم: دست قصاب!

سیاه سم: آهان فکر کردم میگی پس فرستاد!

سفید پشم: خب بسه دیگه مزه ریختن. داشتم می‌گفتم. ما می‌تونیم حالا حالا‌ها رشد قیمت داشته باشیم. دم دولت گرم که ما رو از زندگی تو طویله‌ی بوگندو به ناز و ادا پشت ویترین قصابی ارتقاء داد. حالا هم من یه نقشه دارم. ما باید کنترل هواپیما رو به دست بگیریم، تو خاک اسرائیل فرود بیایم و دولت ایران رو مجبور کنیم برای دریافت ما وارد مذاکره بشه. ارزش واقعی ما خیلی بیشتر از کیلویی صد و بیست هزار تومنه.

بزرگ دنبه: آقا سیاسیش نکنیم. من سیاست مدار نیستم، من گوسفندم.

سفید پشم: این قدر خودتو تحقیر نکن گوساله! قدر خودت رو بدون!

بزرگ دنبه: بار آخرت باشه به من میگی گوساله. حالا نقشه ات چیه؟

سفید پشم: با بع بع من به دو تا مامور حمله ور میشیم و با جفتک بیهوش شون می‌کنیم. بعد هم همین کار رو با خلبان می‌کنیم و کنترل هواپیما رو به دست می‌گیریم.

(چند ثانیه بعد بع بع می‌کند و عملیات آغاز می‌شود. در چند دقیقه کنترل هواپیما را به دست می‌گیرند. سفید پشم عینک دودی به چشم می‌زند و جای خلبان می‌نشیند)

سفید پشم: بچه‌ها کسی خلبانی بلده؟

سیاه سم: گوسفند ابله! ما رو به کشتن دادی رفت. کاش حداقل قبل مردن، عشقم رو به «دختر طویله بغلی» ابراز می‌کردم.

سفید پشم: حالا وقت این مسخره بازی‌ها نیست. بیا کمک ببینم این لگن رو چطور کنترل کنیم؟

سیاه سم: لگن اون آشغال ظرفیه که شما توش خانوادگی آب می‌خورید. این الان اندازه خون پدر و مادرت قیمت داره!

سفید پشم: قیمت داشت داداش!

(تلاش می‌کنند کنترل هواپیما را به دست گیرند، اما موفق نمی‌شوند. هواپیما در مرز فلسطین اشغالی سقوط می‌کند. اسرائیل غاصب اعلام می‌کند لاشه گوسفندان از بین رفته و تنها چیزی که باقی مانده پشم سیاه شده، سم سوخته و دنبه آب شده است)

نتیجه گیری اخلاقی: به حد خود قانع باشیم و بلندپروازی نکنیم./918/ی703/س

علی بهاری

ارسال نظرات